پارساپارسا، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه سن داره

پارسا کوچولوی مامان و بابا

11 ماهگی و آغاز راه رفتن پارسا -تولد2

مامان و بابا تصمیم گرفتن برای پارسا اولین تولدش خاطره انگیز باشه به همین خاطر با دوستای کوچولوش تو نی نی سایت که از موقعی که تو شکم  مامانی بودن آشنا شده بود قرار میزارن که یه تولد خوشگل برگزار کنن واین تولد خوشمل در تهران برگزار شد .البته باید 2 تا تولد دیگه هم برای دو خانواده هم میگرفتن که یکیش با عمه عمو ها  شب قبل از تولد گروهی برگزار شد و تولد بعدی هم در گرگان برای خاله دایی. خلاصه که 3 تا تولد برای  سال اول زندگیت داری پسرم. ضمنا یکی از بزرگترین اتفاقات زندگیت در این سفر تولد (چند رو مونده بود به 11 ماهگیت) افتاد و راه رفتن بود .              &...
16 آبان 1391

پارسا با عشقش کوکی c

اول المو عشق آقا پارسا بود ولی بعد از مدتی که توسط یاسی با کوکی اشنا شد تصمیمش عوض شد و عشق زندگیش شد کوکیییییییییییییییییییییییییییییییییی. البته متاسفانه عروسکش پیدا نمیشه خواهش میکنم هرکس وبلاگ پارسا رو میخونه در صورتیکه این عروسک رو دیده به من یه نشونی یا تلفن بده .ممنون ...
1 آبان 1391

سال 1391

پارسا کوچولو تو سال ٩١ دومین عیدی بود که مهمون خونه مابود(البته صابخونه هستن ایشون) عید ٩١ ما تصمیم گرفتیم اقا پارسا رو با عمه عموهاش ببریم سفر خیلی دوررررررررررررررر دومین عید پارسا در بندر عباس و قشم گذشت که ماجراهای خاص خودش رو داشت. بهترین اتفاقی که تو بندر عباس برای پارسا افتاد پیدا کردن دوستش المو بوددددددددددددددد   بدترین اتفاق هم این بود که یه ویروس نامرد به شما حمله کرد و حدود ١٠ روز مریض بودی دومین سفره هفت سین زندگیت در سفر بندرعباس  پارسا توی دریا بسوی قشمممممممممممممممممممم ...
1 آبان 1391

قرار نی نی سایتی با دوستای جدید

این قرار خیلی باحال بود بخصوص اینکه دو تا مامان جدید و نی نی جدید به ما اضافه شد ، ولی بچه ها ترکوندن بخصوص  پارسا که دائم میخواست فرار کنه و بره  ،بعد هم آنیسا و در آخر اهورا.   چهره جذاب هفته  آرمیتا و آراد شناخته شدن که خیلی با شخصیت عمل کردن و اصلا ماماناشون رو اذیت نکردن. مهربد دانا  فرار کرد و به پدر گرانقدرش سپرده شد که بهترین بابا ی کلوپ بابای مهربد شناخته شد . شانلی و اورمز هم که کلا نبودن.     ...
1 آبان 1391

خداحافظ ممه

من پارسا ٢٠ ماهه  ٤ ماه مونده که ٢ ساله بشم ولی مامانم حق منونمیدن (شیر)و شکایت دارم  دیگه ممه نمیخورم ، ترک کردم ، البته مامانم بهم نمیده ، منم کلی لج میکنم و بهانه میگیرم و مهمترین چیزی که میگیرم باج ههههههههههههههههههههههههه حیف که سواد ندارم وگرنه خودم مینوشتم مامانم هم همه اش وقت نداره   ...
1 آبان 1391