پارساپارسا، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

پارسا کوچولوی مامان و بابا

اینم عکسای جدیدت فقط برای یاسی

  اینجا داشتی غذا میخوردی (از لب و دهنت معلومه) و برای بابایی عشوه میومدی   اینجا داشتی به ما نشون میدادی که من میتونم از صندلی غذام بیرون بیام کمربند منو حتما ببندین   اینجام که برای اولین  بار تولد دعوت بودی  اون دخمله هم آریستا کوچولو دوستته   اینم که معلومه داشتی چه بلایی سر من میاوردی..............   ...
17 مهر 1390

نه ماهگیت مبارک

پسمل نه ماهه من هنوز عکسای جدیدت رو از دوربین خارج نکردم به زودی این کارو میکنم. عزیز دلم این ماه مامان و بابا که صبح میرن سر کار حسابی غر میزنی که منو هم ببرین وکلی ددری شدی. سه هفته پیش ٥/١١ کیلو بودی الان دیگه نمیدونم چندی.   مامان از الان تو فکر تولدته که برات چیکار کنه حالا یه نقشه هایی دارم که بعدا میگم گلم.
17 مهر 1390

دو ماهگیت مبارک

پسر خوشگلم قبل از بدنیا اومدنت مامان و بابا قصد داشتن برای ورودت یه مهمونی بگیرن ولی متاسفانه تو ٤ روز بعد از اومدنت زردی گرفتی و اعصاب ما ناراحت بود و دیگه به فکر جشن برای تو نبودیم به همبن دلیل جشنی که قرار بود بگیریم رو کنسل کردیم وقتی حالت بهتر شد این کارو بکنیم عزیزم ما حتی لباسی که قراربود تو جشنت بپوشی رو قبل از بدنیا اومدنت داده بودیم خاله بهارک دوخته بود . مامانی غصه نخور بالاخره یه تولد کوچولو با حضور فامیلا برات گرفتیم که تو دل تو و مامان و بابا نمونه .اینم بعضی از عکسای مربوط به اون روز   بازم دو ماهگیت ...
6 مهر 1390

هنرهای اقا پارسا

عزیز دلم تو این ماه یک روز از اداره اومدم خونه ،سمیه جون گفت پارسا بای بای یاد گرفته منم کلی خوشحال شدم و هی باتو بای بای میکردم خلاصه غروب شد یه دو ساعتی خوابیدی و وقتی بیدار شدی هر کاری کردم دیگه بای بای نکردی ههههههههههههههههههه فکر کنم یادت رفته بود .   این ماه بیشتر لغات رو میگی مثلا : دد - بابا - ماما و.................. اینم هنر دیگه ات که روی ارشیا سوار میشی........... اینم از ارشیا که تورو میچلونه     ...
6 مهر 1390

مامانه تنبل 8 ماهگی پسرت تموم شد تازه اومدی

گل مامی تو 8 ماهگی شیرینکاریهات به اوج خودش رسیده ولی  مامان وقتش کمه و نمیتونه بنویسه ١-اولین کار مهمت اینه که در کمدت رو باز کنی و همه لوازم طبقه اول و دوم کمدت رو خالی کنی 2- در ادامه همه لوازم رو کف اتاقت پخش کنی 3-تفریح بعدیت اینه که پرده اتاقت رو بچلونی و حرص منو در بیاری ، یادش بخیر قبل از بدنیا اومدنت چقدر نصاب پرده اتاقت رو اذیت کردم بخاطر یک سانت اینطرف اونطرف شدن پرده ولی افسوس که دیگه داری بادست خودت داغونش میکنی ........... ...
6 مهر 1390