پارساپارسا، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

پارسا کوچولوی مامان و بابا

علاقه های جدید

آقا پارسا این روزا به حروف و اعداد انگلیسی علاقه شدیدی پیدا کرده .فقط راه میره میگه ABCD........و One .two.......................... و این عواقبی داشته از جمله اینکه لباسایی که این حروف یا اعداد رو نداشته باشه نمیپوشه. منم از فرصت استفاده کرده یه پازل حروف انگلیسی خریدم که بیشتر آشنا بشه و اونم انقدر بازی کرده که کم کم داره پاره میشه البته عاشقانه از پازلش محافظت میکنه که نکنه بچه های دیگه از چنگش در بیارن. اینم عکسش
31 ارديبهشت 1392

اولین سلمونی پارسا

آقا پارسا برای اولین بار توی 2سال و 4 ماهگی به اتفاق خانواده رفتن سلمونی و سلمونی رو روی سرشون گذاشتن. توی این اصلاح آقای آرایشگر اولین معجزه آرایشگریش رو نشون داد و موهای پارسا رو خراب کردن(البته حق داشت با گریه ها و تکونای پارسا بازم خوب بود)   ...
17 ارديبهشت 1392

تولد 2 سالگیت مبارککککککککککککککک

خب ماجراهای تولدت داره به درازا کشیده میشه آقا پارسا . لباس باب اسفنجیت آماده شد توسط خاله صدف و بهارک جون اما  تو اصلا دوستش نداری. یه روز غروب با بابایی و ارشیا بردیمت آتلیه که عکسای تولدت رو بگیری اماااااااااااااااااااااااااااا وقتی وارد آتلیه شدی و لباست رو دیدی گریه کردی و اونجا رو روی سرت گذاشتی و میگفتی باب بده دوسش نداری. .منم کلا انگیزه تولد گرفتن رو از دست دادم. احتمالا دیگه تولدی در کار نیست   بعد که اومدیم خونه گفتم حالا که این همه زحمت کشیدم به زور از تو عکس بگیرم و اینم عکسای اجباری .که با کلک شمع و توی آشپزخونه رفتن شما گرفته شد.   ...
24 بهمن 1391

خدا حافظ پمپرز

الان که ٢ ساله شدم دیگه یاد گرفتم جیشم رو بگم ولی خب گاهی اوقات هم مامانم رو گول میزنم و میرم دستشویی که با شیلنگ دستشویی آب بازی کنم برای همین مامانم لگنم رو گذاشته تو حموم که اونجا جیش کنم منم دیگه نمیتونم آب بازی کنم ولی در عوض با وسایل حموم بازی میکنم تا جیشم بیاد.
24 بهمن 1391