پارساپارسا، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره

پارسا کوچولوی مامان و بابا

حرفهای بد هم بلدم

اولین حرفهای بدی که توزندگیم یاد گرفتم عبارتند از:   1- برو گمشو ( که بابایی منو دعوایی کرد که کلی گریه کردم  و دیگه به بزرگترها این حرف رو نمیزنم فقط به دوستای خودم میگم) 2-بی ادب (که خیلی کم ازش استفاده میکنم فقط مواقع ضروری)   الان 2 سال و 6 ماهه هستم  
2 مرداد 1392

پارسا به عشقش کوکی رسیدددددددددددددددددددد

پسمل خوشگلم به آرزوی دیرینه اش توسط عمه جونش رسید . ماجرا از این قراره که:پارسا عاشق و شیفته کوکی بوده و من عروسکش رو هیچ جا پیدا نمیکردم  و به همه هم سفارش کرده بودم اگه این موجود رو دیدن حتی خارج برای پارسا بخرن از اونطرف هم عمه یه روز خونه دوستش کوکی رو میبینه وشک میکنه که این کوکی یانه بالاخره بعد از پرس و جو متوجه میشه که کوکییه و از دوستش بخاطر پارسا میگیرش این هفته یه روز طلایی برای پارسا درست میکنه از وقتی اومدیم خونه شبا پیش خودش میخوابونش.خلاصه که داره عشق میکنه و چپ وراست میبوسش.   عکسش هم همین روزا میزارم
4 خرداد 1392

علاقه های جدید

آقا پارسا این روزا به حروف و اعداد انگلیسی علاقه شدیدی پیدا کرده .فقط راه میره میگه ABCD........و One .two.......................... و این عواقبی داشته از جمله اینکه لباسایی که این حروف یا اعداد رو نداشته باشه نمیپوشه. منم از فرصت استفاده کرده یه پازل حروف انگلیسی خریدم که بیشتر آشنا بشه و اونم انقدر بازی کرده که کم کم داره پاره میشه البته عاشقانه از پازلش محافظت میکنه که نکنه بچه های دیگه از چنگش در بیارن. اینم عکسش
31 ارديبهشت 1392

اولین سلمونی پارسا

آقا پارسا برای اولین بار توی 2سال و 4 ماهگی به اتفاق خانواده رفتن سلمونی و سلمونی رو روی سرشون گذاشتن. توی این اصلاح آقای آرایشگر اولین معجزه آرایشگریش رو نشون داد و موهای پارسا رو خراب کردن(البته حق داشت با گریه ها و تکونای پارسا بازم خوب بود)   ...
17 ارديبهشت 1392